-
چنین گفت زرتشت ۶
21 آبان 1388 19:02
سرود شب آن که همیشه ایثار می کنددر خطر از کف دادن آزرم است. آن که همیشه قسمت می کند دل و دستش از قسمتگری مدام پینه می زند... تنها آنجا که گورها باشند رستاخیزی است... درباره چیرگی بر خود هرجا که زندگان را یافتم٬ سخن از فرمانبری نیز در میان بود. زندگان همه فرمانبرند. دوم آنکه هر که از خویش فرمان نبرد بر او فرمان می...
-
چنین گفت زرتشت ۵
16 آبان 1388 18:08
در جزایر شادکامان ...خدایی توانید آفرید؟ پس از خدایان هیچ مگویید! اما ابر انسان را چه نیک توانید آفرید! به خدایی توانید اندیشید؟ پس معنای خواست حقیقت نزد شما این باد که همه چیز چنان گردد که برای انسان اندیشیدنی باشد. برای انسان دیدنی. برای انسان بساویدنی! تا نهایت حواس خویش بیاندیشید و بس. ...اگر خدایان می بودند٬...
-
چنین گفت زرتشت ۴
11 آبان 1388 00:42
درباره زنان پیر و جوان مرد وسیله ای است برای زن. هدف همیشه بچه است. اما زن برای مرد چیست؟ مرد راستین خواهان دوچیز است. خطر و بازی. از این رو زن را همچون خطرناکترین بازیچه می خواهد. زن کودک را به از مرد درمی یابد اما کودکی در مرد از زن بیش است. در مرد راستین کودکی پنهان است که خوش دارد بازی کند. بیایید ای زنان و کودک...
-
چنین گفت زرتشت ۳
9 آبان 1388 21:17
درباره مگسان بازار بگریز دوست من. به تنهاییت بگریز!تو را از مگسان زهراگین زخمگین میبینم. بگریز بدان جا که باد تند و خنک وزان است. به تنهاییت بگریز! به خردان و بیجارگان بس نزدیک زیسته ای. از کین پنهانشان بگریز! آنان در برابر تو سراسر کین اند و بس. بیش از این برای راندنشان دست میاز! آنان بسیارند و سرنوشت تو مگس تاراندن...
-
چنین گفت زرتشت۲
1 آبان 1388 20:54
درباره خواندن و نوشتن در کوهستان کوتاهترین راه از چکاد است به چکاد. اما بهر آن تو را پاهایی بلند باید. گزین گویه ها می باید چکادها باشند و آنان که روی سخن به جانبشان است تنومند و بلند بالا. آنکه بر فراز بلندترین کوه رفته باشد خنده می زند بر همه نمایشهای غمناک و جدی بودنهای غمناک. تنها بدان خدایی ایمان دارم که رقص...
-
چنین گفت زرتشت
29 مهر 1388 17:50
بعد از ماهها دوباره به اینجا برمی گردم. روال کار وبلاگ را کمی تغییر دادم. برای چندین پست آینده گزیده هایی از کتاب ؛چنین گفت زرتشت؛ اثر جاویدان فردریش نیچه را قرار خواهم داد. حتی اگر خواننده ای هم نداشته باشه باکی نیست. دغدغه مخاطب ندارم. اگر این نوشته ها صرفا به عنوان یک دفتر خاطرات برای خودم هم عمل کنند باز هم چیزی...
-
میرا
19 مهر 1387 20:38
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 میرا Mortelle کریستوفر فرانک Christopher Frank (ما یک خانه معمولی داریم بادیوارهای شفاف تا چهار نفر ساکنان آن هیچگاه نتوانند خود را از چشم دیگری پنهان کنند و به این ترتیب تنهایی مغلوب می شود زیرا چنان که همه می دانند بدی در تنهایی نهفته است.) و میرا بدین ترتیب آغاز...
-
ژان کریستف
10 مهر 1387 16:58
ژان کریستف Jean Christophe رومن رولان Romain Rolland نطفه ژان کریستف در سال ۱۸۹۰ در ذهن خلاق رولان شکل گرفت و پس از سیزده سال در ۱۹۰۳ متولد شد. تولدی که که سرانجام در ۱۹۱۲ خاتمه یافت. رولان معتقد است که: وظیفه ای که من در ژان کریستف به عهده گرفته بودم عبارت از آن بودکه در آن دوران پوسیدگی و تلاشی اخلاقی و اجتماعی...
-
جهالت
20 مرداد 1387 20:35
جهالت Ignorance میلان کوندرا Milan Kundera نوستالژی به معنای درد جهالت است میلان کوندرا خالق شاهکارهایی نظیر بار هستی, کتاب خنده و فراموشی و مهمانی شبانه در جهالت سرگذشت انسانهایی را می گوید که هر یک به نوعی گرفتار درد جهالت هستند. ایرنا زن چکی که به دنبال شوهرش چکسلواکی را پس از اشغال شوروی ترک کرده و به عنوان مهاجر...
-
خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دوجایگاهی
21 تیر 1387 10:38
خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دوجایگاهی The Origin of Consciousness in the breakdown of the Bicameral Mind جولیان جینز Julian Jaynes در یادداشت مترجمان چنین بیان می شود: " باید در یابیم که هوموساپینس, موجودی که در روند تکامل در اثر یک جهش بوجود آمد و برای دهها هزار سال زندگیش تفاوت چندانی با میمونها نداشت چگونه به...
-
خاطرات روسپیان سودازده من
27 خرداد 1387 15:44
Memoria de mis putas tristes Memories of My Melancholy Whores خاطرات روسپیان سودازده من Gabriel Garcia Marquez گابریل گارسیا مارکز پیرمرد در سالروز جشن تولد نود سالگی خود برای اولین بار با مفهومی به نام عشق آشنا می شود. عشقی که زندگی سراسر تباه شده در روزمرگی و هوسرانی او را دگرگون می کند و افقهای تازه ای را هرچند دیر...
-
راز فال ورق (The Solitaire Mystery)
16 خرداد 1387 22:47
هانس و پدرش برای پیدا کردن ماما که خود را در دنیای پریان مد گم کرده است راهی سفری از نروژ به یونان می شوند. در طی این سفر که با گریزهای گاه به گاه فلسفی پدر همراه است هانس کتابی جادویی با نوشته های ریز می یابد که در آن چهره های روی ورق جان می گیرند و ماجراهای این کتاب مینیاتوری با داستان واقعی زندگی خود او در می...
-
فرشتگان معصوم
27 اردیبهشت 1387 23:43
با اجازه نازنین عزیز لطفا به این سایت برید و اگر کمکی از دستتون برمی آد یا کسی رو میشناسید که کمکی از دستش برای چند تا فرشته کوچیک برمی آد دریغ نکنید. فقط همین http://www.oldpilot.ir/2008/05/post_241.php
-
سارای آراز
9 شهریور 1386 00:37
این روزا سرم خیلی شلوغه! طوری که هنوز وقت نکردم کتابی رو که نازنین معرفی کرده بخونم! نمی دونم این کاری که می کنم از نظر هیئت مدیره کار درستیه یا نه! آخه قرار بود ما فقط در مورد کتابهایی که میخونیم، اینجا مطلب بنویسیم. اما یه مناسبت شهریوری باعث شد من بر خلاف روال معمول، این مطلبو امشب توی این وبلاگ بنویسم! میخوام امشب...
-
در مصاف تند باد
7 شهریور 1386 16:56
کتاب در مصاف تند باد شامل تجربه های عرفانی مولانا است که توسط بخشعلی قنبری گرداوری و تدوین شده است. عنوان فصل اول این کتاب آشنایی با حیات مولانا است که به شرح مختصری از زندگی نامه ی مولانا پرداخته. فصل دوم آن شامل تحلیل تجربه های عرفانی است و فصل سوم هم به تجربه های عرفانی مولانا پرداخته. قسمت آخر این کتاب هم به...
-
[ بدون عنوان ]
3 شهریور 1386 00:11
خب! الان حس میکنم حسابی خل شدم. یه حس عجیب غریبی تو جونمه! همین 2 دقیقه پیش داشتم کتاب راز فال ورق رو میخوندم! شرمنده م که تکروی کردم. اما اینقدر بحث انتخاب کتاب طول کشید که من تحملم تموم شد. باید از نازنین از بابت معرفی این کتاب تشکر کنم. نازنین اگه تبریز بودی صد در صد یه کادو بهت میدادم بابت معرفی این کتاب!! برای...
-
شب به خیر یوحنا
30 مرداد 1386 18:33
فکر میکنم که پست پایینی هم احتیاج به بحث داشت که خوب تعجبی نداره از اینکه بحثی روش نشد به هر حال باید ایرانی بودنمونو ثابت کنیم دیگه(ای بابا غرب زده؟؟؟!!!عزیزان اینجا که بیگانه ای نیست ما هم خودمون باید بدونیم که چی هستیم!) همون جور که دامون و تایماز گفتن ما ایرانی ها جنبه دموکراسی رو نداریم٬در هر حال تصمیم گرفتم...
-
ایست ! و کمی هم تأمل ...
25 مرداد 1386 23:54
لطفاً کامل مطالعه کنید ممنون از اعضای گروه (مدیریت و کاربران) که فعالیتشون در پست های وبلاگ کاملاً بارزه. ولی شلوغ کردن و حاکم کردن یک فضای گیج کننده نشون دهنده ی یک فعالیت مثبت نیست، برای همین در صحبت هایی که با نارنج داشتیم تصمیم گرفته شد یه سری فاکتورها که میتونه اصول اولیه ی یک وبلاگ گروهی باشه در یک پست اختصاصی...
-
پیشنهاد اول
23 مرداد 1386 17:40
خوب دامون عزیز به من گفت که یه کتاب معرفی کنم اما من از اونجایی که یه خورده خود خواهم نخواستم یکی از کتابهایی که خودم خوندمش و از خوب بودنش مطمئنم را پیشنهاد بدم چون نمیخواستم لذت یه کتابخونی دسته جمعی را از دست بدم اما از نویسنده ای کتاب معرفی میکنم که شیفته یکی از کتاب هاش هستم:حسن بنی عامری که من ازش کتاب اهسته...
-
مزرعه حیوانات
22 مرداد 1386 21:09
این تیتر نکته انحرافی داره. من نمی خوام در مورد شاهکار جرج ارول صحبت کنم چون همه کتابخونها این کتاب رو خوندن. راستش اولش میخواستم این پست رو تو وبلاگ خودم بذلرم اما بعدش گفتم چون اینجا کتابخونهای زیادی میان و میرن، این پست رو اینجا بذارم تا هرکی اطلاعاتی در مورد آنچه که میخوام بگم داشته باشه، بهم بگه. فکر میکنم همه...
-
یه پیشنهاد
22 مرداد 1386 00:06
سلام خدمت همه دوستان عزیز و ممنون از نازنین به خاطر درست کردن این وبلاگ فقط بچه ها فکر نمیکنین اگه اینجوری پیش بریم به یه خورده شلوغ میشه و به جایی هم نمیرسیم؟!! پیشنهاد من اینه: یه هیئت مدیره ۳ یا ۴ نفره تشکیل بشه و هر کدوم یه کتاب رو برای مطالعه پیشنهاد کنن. بعدش بذاریموشون به رای و همه نظر بدن مثلا برای ۳ یا ۴ روز...
-
نوشته ی اول، «عشق بدون قید و شرط»
21 مرداد 1386 21:33
سلام به همه ی دوستان جدید کلوپ کتاب خوانی. راستش برای اولین باره که دارم توی یه وبلاگ گروهی می نویسم و خب اصولا هر کاری بار اولش یکمی هیجان داره. ولی با همه ی این حرفها از اینکه با دوستان جدید کتاب خون در دنیای مجازی آشنا شدم خیلی خوشحالم. ( امیدوارم شما هم ورود این عضو جدید رو به جمع عزیزتون بپذیرید). کتابی که میخوام...
-
بر باد رفته
21 مرداد 1386 14:20
میخواستم در مورد کتاب شوهر اهو خانم علی محمد افغانی بنویسم اما دیدم باید به کتابی که بیش از صد بار ان را خوانده ام وفادار باشم ( بر باد رفته)حتما ان را خوانده اید وشاید اکثر شما فیلمش را هم دیده باشید .دوستش دارم با اینکه قبولش ندارم.شجاعت اسکارلت با وجود همه ی وقاحتش (منظورم در برخورد با دیگر قهرمانان داستان و به...
-
من٬شازده کوچولو و مردی که اهلیم کرد
20 مرداد 1386 21:34
توی دنیای شازده کوچولو ادم بزرگ ها جای زیادی ندارند؛چون نمیفهمند(تاکید میکنم!نمیفهمند).همان طور که نمیفهمیدند*ماری را که در درون شکمش فیلی بود و به ان کلاه میگفتند!برای اینکه ادم بزرگ ها بفهمند باید همه چیز را برایشان توضیح داد. انها هیچ وقت نمیتوانند چیزی را اهلی کنند؛انها فقط ادای اهلی کردن و اهلی شدن را در می...
-
باز هم شازده کوچولو
20 مرداد 1386 18:42
شازده کوچولو رو سالها پیش خریده بودم اما نمیدونم چرا هیچ وقت سراغ خوندنش نرفته بودم، شاید به قول تی نی خیلی دست کم گرفته بودمش. اما تعطیلی امروز و حرفهای تی نی تشویقم کرد به خوندنش و باید بگم چقدر از خوندنش کیف کردم. از جمله ‹ این آدم بزرگها راستی راستی چقدر عجیبند › خیلی خوشم اومد و داستان اهلی شدن و ایجاد علاقه کردن...
-
شازده کوچولو و کمی هم مسؤلیت!
20 مرداد 1386 00:28
باید بگم من فرد تنبلی در به روز کردن وبلاگ هستم ولی فعالیت های شبانه روزی تایماز و نازنین عزیز مشوق من در امر بالا زدن آستین ها شد. که کمال تشکر رو دارم! کتابی که میخوام معرفی کنم کتابیه که تقریبا همه اسمش رو شنیدن...حتی شاید به نظر بعضی ها پیش پا افتاده باشه,که به نظر خودم کتاب هیچ وقت پیش پا افتاده نمی شه! ولی این...
-
راز فال ورق
19 مرداد 1386 13:04
از اونجایی که من جزو اون دسته ادمهایی هستم که معتقدم هر کتاب خوبی ارزش دو بار خوندن را دارد دیروز سراغ یکی از کتاب های قدیمی ام رفتم که چند سال پیش خونده بودمش: راز فال ورق از یوستین گوردر نویسنده این کتاب را با دنیای سوفی میشناختم*(۱).یوستین گوردر در واقع استاد فلسفه است و برای اموزش بهتر فلسفه شروع به نوشتن کتاب کرد...
-
کتاب و موسیقی
19 مرداد 1386 09:17
درسته که این وبلاگ برای معرفی و نقد کتاب ایجاد شده و این پست من ربطی به هیچکدوم از اینا نداره، اما تجربه ایه که چون برام خیلی جذاب بوده ، میخوام اونو به دوستان عزیزم انتقال بدم. حدودچهار سال پیش عزیزی کتاب زمستان 62 اسماعیل فصیح رو به من معرفی کرد و من اونو تهیه کردم و شروع به خوندنش کردم. فکر میکنم همه کتابخون ها این...
-
نوستالژی کودکی
17 مرداد 1386 23:39
چند روز پیش موقع مرتب کردن اتاقم چشمم به یه کتاب افتاد. کودک، سرباز، دریا اثر ژرژ فون ویلیه که البته اسم نویسنده شو الان تقلب کردم چون اون موقعی که این کتاب رو میخوندم برام مهم نبود که اونو کی نوشته همه ما دوران بچگیمون کم و بیش کتابهایی رو خوندیم و ازشون خاطراتی داریم. این کتاب مربوط به دوران اشغال فرانسه به دست...
-
کسی تنهاست که کتاب نمیخواند!
16 مرداد 1386 13:08
سلام توی این وبلاگ گروهی قراره که یه کتاب معرفی بشه اعضا بخونن و نقدشون یا نظرشون رو در قالب یه پست که ویرایش یا در حقیقت کامل میشه بنویسن . کسانی که دوست دارن عضو بشن ادرس ایمیل خودشونو بذارن تا من دعوتنامه بفرستم . کتاب هایی رو که دوست دارید نقد بشن رو اسمشونو بگید . این ایده هم از اونجاییاومد توی ذهنم که دامون(یکی...